کتاب زندگی نامه کارل مارکس
کتاب زندگی نامه کارل مارکس، «کارل مارکس یک زندگی قرن نوزدهمی» به قلم جاناتان اشپربر توسط انتشارات دنیای اقتصاد ترجمه و در ایران منتشر شد.
SELCO-IR-OLARCO-IR-8-7-1-P12
کتاب زندگی نامه کارل مارکس به فارسی ترجمه شد
به گزارش خبرنگار مهر:
انتشارات دنیای اقتصاد کتاب «کارل مارکس یک زندگی قرن نوزدهمی» را:
که به قلم جاناتان اشپربر تالیف و توسط احمد تدین و شهین احمدی ترجمه شده است را روانه بازار کتاب کرد. این کتاب تصویری جامع از زندگی خصوصی و اجتماعی مارکس و اندیشه فلسفی، فعالیتهای سیاسی و آرزوهای برآورده شده و نشده و ناتمام وی ترسیم کرده است. بخش پایانی این کتاب شامل تصاویری است که به گفته مولف نمایش هنری سنجیدهای است.
این کتاب تصویری جامع از زندگی خصوصی و اجتماعی مارکس و اندیشه فلسفی، فعالیتهای سیاسی و آرزوهای برآورده شده و نشده و ناتمام وی ترسیم کرده است. بخش پایانی این کتاب شامل تصاویری است که به گفته مولف نمایش هنری سنجیدهای است.
که آغاز و فرجام زندگی مردی که رویایش نشاندن تندیس آزادی و عدالت بر دروازه جهان بود.
اما امروز در گورستانهای گیت لندن زیر تندیس آرامی آرمیده و نگاهش به درو دستهایی است. محمود صدری در مقدمه کتاب زندگی نامه کارل مارکس، عنوان داشته که،
کتاب فوق اثری است که به نقادی بیپرده از مارکس پرداخته و سعی کرده نشان دهد:
وی با همه بزرگیاش آغشته به انواع تضادها و تعارضهاست. با این همه این کتاب از منظر اینکه تمامی اجزای زندگی خصوصی و عمومی، سیر فکری و فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی مارکس را دقیقا بررسی و شرح داده
و نیز اینکه خطاهای مارکس در این کتاب فاجعه علمی و معطوف به شرارتهای استالینی توصیف نمیشود.
کارل مارکس در عرصه خصوصی انسانی معمولی
این مقدمه در بخشی از خود عنوان کرده است:
حسن بزرگ کتاب حاضر شاید این باشد که:
نشان میدهد کارل مارکس که در حوزه تفکر فلسفی و اقتصادی، یشر را به گامی بزرگ به پیش رانده و در حوزه عمومی منشا تحولاتی مهم شده در عرصه خصوصی انسانی معمولی بوده که مانند دیگران عاشق میشده، پدر و مادرش دعوا داشتهاند و دوستی و دشمنی هایی نیز داشته است، در مرگ فرزندانش زار میزده و بیتابی میکرده:
حتی با وجود اینکه از نمادهای خردگرایی مدرن و مخالف هر نوع اندیشه فئودالی بوده:
بارها به دوئل توسل جسته که از نمادهای اشرافیت و نجابت است.
این کتاب را انتشارات دنیای اقتصاد در ۶۳۲ صفحه و با قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر کرده است.
مقدمه کتاب زندگی نامه کارل مارکس «کارل مارکس یک زندگی قرن نوزدهمی»
دراوایل زمستان سال ۱۸۴۸ در بروکسل پایتخت بلژیک مردی در آپارتمانی فقیرانه پشت میزی نشسته بود.
قدی کوتاه داشت با شانه های پهن:
هنوز جوان به نظر می رسید با موهای مشکی، و ریشی که داشت به جو گندمی می زد.
پشت میزش آرام و قرار نداشت.اغلب وسط نوشتن بلند می شد، کاری می کرد و باز می نشست و می نوشت. این عادت همیشگی او بود. چپ دست بود.
قلم دردستش روی صفحه کاغذ حرکت می کرد با خطی خرچنگ قورباغه ای، و بهسختی خوانا.
لحظه هائی قلم را کنار می گذاشت. بلند می شد. دور میز چرخی می زد. باز برمی گشت.
بخشی از نوشته ها را علامت گذاری می کرد یا خط می زد و باز به نوشتن ادامه می داد.
اعضای خانواده اش- همسر، چندسالی بزرگتر از او ، دو دختر بچه، ویک نوزاد پسر و یک خدمتکار مجرد که حضورش نشان می داد چه فاصله ای وجود دارد میان آرزوهای صاحبخانه با وضعیت مالی اش. او را به حال خود گذاشته بودند تا کارش را بکند. می دانستند مطلبی که می نویسد دیرتر از موعد برای تحویل به ناشر آماده می شود و این در مورد نوشته ها ی او چیز تازه ای نبود.
همیشه تاخیر داشت.
این مرد و پدر خانواده، کارل مارکس بود.
مطلبی هم که داشت می نوشت و برای تحویل به «دفتر مرکزی جامعه کمونیستی» لندن دیر آماده می شد:
بیانیه تازه سیاسی جامعه بود: مانیفست کمونیست. مانیفست، زندگی جستارگر فکری، و نیز مبارزه سیاسی مرتبط با آن ، از نظر بسیاری از تاریخ نگاران و نویسندگان زندگینامه مارکس ، از او یک چهره مدرن معاصر در سده نوزدهم میساخت که نگاهی ژرف به آینده داشت و خوب یا بد، به شکلگیری چنان آینده ای کمک می کرد.
این برداشت از مارکس:
به عنوان چهره بحث انگیز در یکی از نخستین زندگینامه ها ی او در سال ۱۹۳۶ منتشر شده و هنوز خواندنی است. از این اثر بندرت یاد شده است چون عنوان کتاب با توجه به حساسیت ها مساله داربود: کارل مارکس: مرد ومبارز به قلم نیکلایفسکی و اوتوماینشن-هلفن. در این کتاب می خوانیم: طی دهه ها، دعوا ئی بر سرمارکس جریان داشته که هرگز شاید به تلخی امروز نبوده است.
نقش او بر زمانه اش با هیچ انسان دیگری قابل مقایسه نیست.
جمعی او را:
اهریمن، دشمن مدنیت و سلطان آشوب می دانند:
و عده ای وی را رهبری دوراندیش می خوانند که بشریت را به سوی آینده ای درخشان تر رهنمون شده است. در روسیه [سال ۱۹۳۶] تعالیم او آموزه رسمی دولت است. دولت های فاشیستی خواستار نابودی اندیشه های او هستند. درمناطق زیر کنترل شوراها در چین عکس مارکس بر اسکناس ها نقش بسته و در آلمان نازی کتاب هایش سوزانده می شود. از دید مثبت به او نگاه کنیم، مارکس پیامبردوراندیش تحولات اجتماعی واقتصادی و هوادار تحول رهائی بخش دولت و جامعه است. از دید منفی، وی از مسئول ترین چهره های ویرانگر و اهریمنی جهان مدرن است. در کتاب مارکس: مرد ومبارز این دو دیدگاهِ بشدت قطبی شده از مارکس، بازتاب کشمکش های عمده قرن بیستم میان رژیم های کمونیستی با مخالفان آنها در هردو اردوگاه توتالیترها و طرفداران دموکراسی بود.
با وجود این در جهان ما:
حتی با فروپاشی عمده ترین رژیم های کمونیستی:
در سال ۱۹۸۹ این دیدگاه به مارکس، باقی مانده است.
در سال ۱۹۸۹ در صد و پنجاهمین سالگرد انتشار مانیفست مدام به مارکس و پیش بینی او در باره مصرف گرائی( جامعه مصرفی) آینده اشاره می شد. اریک هابسبام، مورخ سرشناس، برآن بود که در سال ۱۸۴۸مارکس و انگلس حتی دوران سرمایه داری جهانی شده را پیش بینی کرده بودند. البته ازهابسبام که خود یک مارکسیست است انتظاری جز این نمی رود که اعتبارسخنان مارکس را مدام گوشزد کند. اما تایمز لندن چه؟ در اوج بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ تیتر بزرگ این روزنامه که کمتر کسی آن را به همدلی با کمونیست ها متهم می کند، این بود:”او[مارکس ] برمی گردد!” و از نیکلاس سارکوزی رئیس جمهوری راستگرای فرانسه عکسی منتشر شد که به کتاب سرمایه خیره شده است.
چنین به نظر می رسد:
که موقعیت مارکس درجهان معاصر همچنان پا برجاست.» «مارکس یک زندگی قرن نوزدهمی» به عنوان دومین اثر برجسته
زندگی خصوصی کارل مارکس چگونه می گذشت؟
در حوزه تاریخ سیاسی نوشتهی جاناتان اشپربر بهزودی با ترجمهی احمد تدین و همسرشان شهین احمدی از سوی انتشارات دنیای اقتصاد منتشر میشود.
بیست و چهار سالم بود که او را برای اولین بار دیدم. هنوز دست در کار نوشتن ” سرمایه “بود که دوسال بعد در سال ۱۸۶۷ جلد اول آن منتشر شد. چندان سر حال نبود و نگران که نتواند کارش را به انجام رساند. جوانان را با گرمی می پذیرفت و می گفت “باید مردانی را تربیت کنم که پس از من کار گسترش کمونیسم را دنبال کنند. می گفت “دانش نباید وسیله کسب لذات خود خواهانه شخصی باشد. آن کسانی که چون روی به دانش آورده اند خود را سعادتمند می دانند، درعین حال باید بتوانند از نخستین کسانی باشند که دانش خود را در خدمت بشریت قرار دهند”. “برای جهان کار کردن” یکی از تکیه کلام های مطلوبش بود.مارکس فعالیت خود را محدود به کشوری که در آن زاده شده بود نمی ساخت. می گفت: “من شهر وند جهانم و هر جا که باشم، آنجا فعال هستم ” . واقعیت نیز همین بود. هر جا که رویدادهای زندگی یا تعقیب های سیاسی او را به آنجا رانده بودند، در فرانسه، بلژیک، انگلستان نقش چشمگیری در جنبش انقلابی آنجا بعهده می گرفت.
این پاراگراف در تاریخ: ۱۳۹۴٫۰۴٫۱۵
برگرفته شده ازخبرگزاری پارسینه : https://www.parsine.com/fa/news/246085
منبع: خبرگزاری مهر و فروشگاه آنلاین دنیای اقتصاد
سایت صفحه آرایی و طراحی جلد پایان نامه و کتاب و کاتالوگ و بروشور سایت ویراستاری محتوایی و نگارشی فارسی و عربی کتاب و مقاله و پایان نامه سایت ترجمه فارسی و انگلیسی و انگلیسی به فارسی و عربی به فارسی